Daydreaming or Seeing The Next Step

خیلی زمان‌ها تاکید می‌شه که برای موفقیت آدم باید دست به رویا‌پردازی بزنه و ببینه که در بلند مدت کجا می‌خواد قرار بگیره. هدفی بلند مدت برای خود انتخاب کنه و زمان و انرژی‌ای که در اختیار داره در راه اون خرج کنه. از طرفی توصیه دیگری که آدم معمولا مشاهده می‌کنه این هست که با شرایط و وضعیت فعلی چه عملکردی موجب رشد و پیشرفتش خواهد شد چه بسا به میزانی اندک، و تلاش خود را برای به ثمر رسوندن آن بگذاره. به نوعی از بین قدم‌هایی که جلوی رویش هست قدمی را انتخاب کند که بنظرش او را در مسیر درستی قرار می‌دهد. طبق مشاهداتی که از افراد موفق دور و برم داشته ام، زمانی که روش قدم به قدم رو پیش می‌گیرند به مراتب نتیجه بهتری در زمینه‌های کاری یا تحصیلی می‌گیرند. زمینه تحصیلی مثلا معادل با درس خوندن زمان دبیرستان و المپیاد و کنکور و دانشگاه و … معمولا افرادی بهترین نتیجه رو می‌گیرند که تمرکز خود را روی تمرین و پروژه بعدی و یا نزدیک ترین کوییز یا آزمون می‌گذارند. بر خلاف اینکه از اول ترم برای مرحله نهایی مثل کنکور و فاینال دوره برنامه‌ریزی کنند که چه کاری قرار است در آن مرحله انجام دهند. در زمینه‌های حرفه‌ای و شغلی هم مشابه همین. زمانی افراد بهترین نتیجه را می‌گیرند که اکثر منابع خود را متمرکز بر پروژه در حال اجرا بگذارند تا سعی بر این داشته باشند که به آمادگی و وضعیتی برای رسیدن به پروژه کاری ای که دوست دارند به آن برسند یا مسیر کاری‌ای که دوست دارند در بلند مدت در آن سیر کنند برسند. دلایلی که بنظرم روش قدم به قدم ثمربخش تر است در ابتدا این هست که وقتی هدفی والا و نهایی را برای خود قرار می‌دهیم، خیلی ایده درستی از اینکه چگونه مدیریتی داشته باشیم تا به آنجا برسیم و اینکه آیا در واقعیت رسیدن به آن هدف معادل تصوراتی که در ذهن از آن داشتیم هست یا خیر. و وقتی هدف به موضوعی پیچیده و مبهم شبیه می‌شود نمی‌توان بررسی درستی را داشت که پیش گرفتن چه مسیری موجب رسیدن ما به آن می‌شود. در وهله دیگر اگر بخواهیم تغییری در هدف خود ایجاد کنیم با روش اولیه تعدادی از اقداماتی که در راستای آن انجام دادیم پوچ خواهند شد. در صورتی که در روش دوم به مرور زمان آشنایی بهتری از هدفی که می خواهیم به آن برسیم خواهیم داشت و خود این مسیر تغییرات بهینه آن را خودکار تلقین می‌کند. دلیل دیگر هم تجربه شخصی خودم است. برای مدت یک سال اخیر به روش رویا‌پردازی عمل می‌کردم. مدام شاخه به شاخه می‌پریدم و تغییر رویه می‌دادم و در مقایسه با زمان تحصیلم در دبیرستان به نظرم خیلی دستاورد‌های کمتری داشتم. البته زمان تحصیل مسیر‌ها آنقدر مبهم و پیچیده نیستند و معمولا اهداف خود به نوعی کوتاه مدت و قابل مدیریت هستند. در حال حاضر ولی مسیر‌های پیش رو در زمان دانشگاه خیلی برایم مبهم هستند، و شرایط خیلی با ثبات نیست که بتوان پیشبینی دقیقی داشت که چه رویکردی جزو رویکرد‌های خوب و مناسب خواهد بود. امیدوارم به حرف خودم حداقل در این زمینه عمل کنم.

previous Next
Related
Personal